کد مطلب: 56434
 
"​غدیر" از دیدگاه اهل سنت؛
غدیر بزرگترین نقطه اشتراک شیعه و سنی است
در حالی پیامبر اکرم (ص) از واقعه ی غدیر به عنوان «افضل اعیاد» یاد می کنند که بسیاری آن را بزرگترین نقطه ی اشتراک بین دو مذهب شیعه و سنی می دانند
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۵۲
 
به گزارش زاهدنیوز، واقعه غدیر از مهمترین اتفاقات تاریخ اسلام است که مورد توجه شیعیان و حتی اهل سنت قرار دارد. واقعه ای که در آن با انتصاب ولی خدا، ریسمان امامت برای چنگ زندن مومنان مهیا شد.
امّا آن نقطه ی عطف، این است که واقعه ی غدیر که پیامبر اکرم اسلام آن را «افضل اعیاد» خطاب کردند ، «بزرگترین عید برای اهل سنت» است چرا که ثبوت آن برای تشیع امری بدیهی است اما اثبات آن برای اهل سنت مطلبی است که قطعا بزرگترین نقطه ی اشتراک بین دو مذهب خواهد بود، البته بسیاری از علمای جهان اسلام غدیر با به عنوان بزرگترین نقطه اشتراک شیعه و سنی می دانند.
بسیاری از علمای اهل سنت این رویداد را با تمام تفصیل ذکر کرده اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1ـ امام احمدبن حنبل در مسندش از زید بن ارقم نقل مى کند که گفت: «با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در درّه اى به نام درّه خُم گرد آمدیم، پس دستور نماز داد، آنگاه در نیمروز نماز را با حضرت گذاردیم، سپس خطبه اى خواند و در حالى که پارچه اى بر روى درخت آویزان کرده بودند که حضرت در سایه باشد تا آفتاب سوزان کمتر بر او بتابد، فرمودند: آیا نمى دانید؟ آیا شهادت نمى دهید که من از هر مومنى به خود او سزاوارتر و اولى هستم؟
همه گفتند: آرى! فرمود: هر که من مولاى اویم، این علىّ مولاى او است، خداوندا! دوست داشته باش هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد:.(1)»
2ـ امام نسائى در کتاب «خصائص» از زید بن ارقمنقل مى کند که گفت: «هنگامى که پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) از حجة الوداع باز مى گشت، در غدیر خم فرود آمد و دستور داد کنار درختها جمع شویم، سپس فرمود: زود است که دعوت الهى را اجابت کنم و همانا در میان شما دو چیز گرانبها مى گذارم که یکى از دیگرى بزرگ تر است: کتاب خدا و اهل بیتم، پس ببینید چگونه در رابطه با این دو با من رفتار مى کنید و به تحقیق این دو از هم جدا نمى شوند با اینکه در حوض ـ روز رستاخیز ـ بر من وارد شوند. سپس فرمود: خداوند مولاى من است و من مولاى هر مومن هستم، آنگاه دست على را گرفت و فرمود: هر که من مولاى اویم، پس این شخص هم ولى او است، بار الها دوست بدار هر که دوستش دارد و دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد.
3ـ حاکم نیشابورى از دو طریق صحیح نزد شیخین (بخارى و مسلم) نقل مى کند که گفت: «هنگامى که رسول خدا(صلى اللهعلیه وآله) از حجة الوداع بازگشت، در غدیر خم فرود آمد و دستور داد زیر درختها جمع شوند، سپس فرمود: به زودى خدایم مرا دعوت مى کند و من اجابت خواهم کرد و همانا میان شما دو چیز گرانبها قرار داده ام که یکى از دیگرى بزرگتر است: کتاب خداو عترتم، پس ببینید چگونه پس از من با آنها رفتار خواهید کرد، و همانا این دو هرگز از هم جدا نمى شوند با اینکه در خوض بر من وارد شوند. آنگاه فرمود، خداى عزوجل مولاى من و من مولاى هر مومنم، سپس دست على را گرفت و فرمود: هر که من مولاى اویم، پس این على مولاى اوست، خداوندا! دوست بدار هر که ولایتش را بپذیرد و دشمن بدار هر که او را دشمن باشد.
4ـ همچنین این روایت را مسلم در صحیحش با سندى که به زید بن ارقم منتهى مى شود آورده ولى خلاصه اش کرده است. مى گوید: «روزى در کنار آبى که آن را «خم» مى نامند و بین مکه و مدینه واقع است، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در میان ما به سخنرانى ایستاد و پس از حمد و ثناى الهى و پند و نصیحت فرمود: اما بعد، هان اى مردم! من انسانى مانند شمایم، بزودى فرستاده خدا خواهد آمد و من اجابت خواهم کرد و همانا در میان شما دو چیز گرانبها و سنگین مى گذارم، نخست کتاب خدا است که در آن نور و هدایت است، پس کتاب خدا را برگیرید و به آن تمسک جوئید و بسیار درباره کتاب خدا سفارش و تشویق کرد، سپس فرمود: و اهل بیتم، شما را به خدا اهل بیتم را فراموش نکنید؛ شما را به خدااهل بیتم را به فراموشى نسپارید; شما را به خدااهل بیتم را از یاد نبرید.
5ـ امام احمد از طریق براء بن عازب به دو سند نقل کرده که گفت: «با رسول خدا(صلى الله علیه وآله)بودیم که در غدیر خم فرود آمدیم. وقت نماز شد و همه با هم به نماز ایستادیم، براى پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرشى زیر دو درخت انداختند، آنگاه حضرت نماز ظهر را خواند و دست در دست علىّ گذاشت و فرمود: آیا نمى دانید که من برتر از مومنین به جانهاى آنها هستم؟ گفتند: آرى! حضرت فرمود: آیا نمى دانید که من از هر مومنى به خویشتن خویش سزاوارترم؟ گفتند: آرى! پس دست علىّ را گرفت و گفت: هر که من مولاى اویم، پس علىّ مولاى او است؛ خداوندا! دوست بدار هر که ولایتش را بپذیرد و دشمن بدار هر که با او دشمنى کند. براء گوید: پس از آن، عمر نزد على(علیه السلام)آمد و گفت: خوشا به حال تو اى فرزند ابوطالب، اینک مولاى هر مومن و مومنه اى گردیده اى.

​انتهای پیام//
Share/Save/Bookmark