قرار بود یک جورهایی با مسئولین شهر چابهار همکاری کنم و مشکلات را بیان نمایم اما هرکجا میرفتم کسی همراهی نمی کرد باهم با خستگی کارم دنبال راه حل برای مشکلات شهرم بودم قرار براین شد داخل شهر زباله های دوست داشتنی که در صورت انباشه شدن به سوژه مربوط به صفحه ودکور شهر برای لطمه نزنند تا با زباله های دوست داشتنی قرار بزارم به شهروندان و مسائل شهری ضربه نزنند و مزاحم مردم نشوند اما نامش را 《سفر شگفت انگیز》گذاشتم تا خود زباله های دوست داشتنی از داخل کوچه و خیابان بروند البته با کمک دوره گردها اصلا مهم هم نیست برای همین انتخاب با خودشان بود بروند یا بمانند تا در این برنامه من فقط مشارکت داشته باشند و برنامه های شهرداری و مسائل شهری کاری نداشته باشند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۱۷
به گزارش زاهدانه ،وبلاگ
پاتوق بلوچ نوشت :قرار بود یک جورهایی با مسئولین شهر چابهار همکاری کنم و مشکلات را بیان نمایم اما هرکجا میرفتم کسی همراهی نمی کرد باهم با خستگی کارم دنبال راه حل برای مشکلات شهرم بودم قرار براین شد داخل شهر زباله های دوست داشتنی که در صورت انباشه شدن به سوژه مربوط به صفحه ودکور شهر برای لطمه نزنند تا با زباله های دوست داشتنی قرار بزارم به شهروندان و مسائل شهری ضربه نزنند و مزاحم مردم نشوند اما نامش را 《سفر شگفت انگیز》گذاشتم تا خود زباله های دوست داشتنی از داخل کوچه و خیابان بروند البته با کمک دوره گردها اصلا مهم هم نیست برای همین انتخاب با خودشان بود بروند یا بمانند تا در این برنامه من فقط مشارکت داشته باشند و برنامه های شهرداری و مسائل شهری کاری نداشته باشند.
اصلا باز هم مهم نیست چون در هر زمان متن این نمایش نامه تکمیل شد باز هم به دکور شهری تغییری ندهیم در این برنامه دو نمونه زباله برای رسیدن به مقصد سفر دور ودرازی دارند چطور از کوچه و پس کوچه ها بروند و یا دو راه بیشتر ندارند توسط معتادها ی شهر جمع اوری به حاشیه شهر برده و سوزانده شوند یا ماشین شهرداری بیاد جمع شان کند تا زباله های دوست داشتنی به آرزو شان برسند اما تا وقتی ماشین شهرداری سربرسد معتاد پویا زودتر سررسیده و همه چیز گرانبها را با خود برده و زباله های دوست داشتنی مان را بیرون از سطح رو سطح خیابان پخش کرده این داستان همچنان ادامه دارد و تصمیم با زباله هاست این نمایش قصه ی تلخی ست که در فضای شهری شکل می گیرد و بخشی از زندگی مردم را در بر می‌گیرد و زباله های دوست داشتنی که از سطل دور مانده اند و زمانی که بی توجهی شهروندان و رفتگران را متوجه میشن به معتاد متوسل میشوند تا شاید به مقصد برسند اما چه سرنوشت دردناکی در انتظار شان می باشد.
البته گاهی خودشان هم دست بکار میشوند تلاش می کنند به سطل زباله برسند تا به این وسیله از آلودگی بیش تر شهر جلوگیری شود.
