کد مطلب: 45628
 
مابرای دفاع از آرمانهای میهنمان چه کردیم وچه پاسخی در دادگاه عدل الهی خواهیم داشت؟
احتمالا همه شنیدن که 270 شهید از دوران دفاع مقدس وارد خاک میهنمون ایران عزیز شد. دوباره امید ودل خوشی مهمون دلای پدر مادرا، زن وفرزندای شهدایی شد که سالها چشم انتظار یک همچین روزی بودن تا شاید خبری برسه و از بلاتکلیفی رهابشن.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۱۷
 
به گزارش زاهدانه از زاهدان بلاگ، احتمالا همه شنیدن که 270 شهید از دوران دفاع مقدس وارد خاک میهنمون ایران عزیز شد. دوباره امید ودل خوشی مهمون دلای پدر مادرا، زن وفرزندای شهدایی شد که سالها چشم انتظار یک همچین روزی بودن تا شاید خبری برسه و از بلاتکلیفی رهابشن. دوباره مادرای شهدا چادراشوو محکم دور کمراشون گره زدن تا موقع استقبال از فرزنداشون بتونن عکسی که تنها یادگار عزیزشون هست رو بالا بگیرن و بگن خدایا یعنی میشه این بار بچه منم از سفر برگشته باشه سالهاست منتظرشم چشامو به در دوختم تا خبری از گمشدم برسه

وقتی به 8 سال دفاع مقدس نگاه کنیم متوجه می شیم که همه شهدا و ایثارگران تو سن وسال جوونی و نوجوونی بودن ، اونایی که امکانات نداشتند اما روحیه انقلابی را فرا گرفته بودن و در رکاب حضرت امام (ره ) در هر صحنه ای حضور داشتن. جوونای رعنا ورشیدی که هیچوقت پشت ولایت فقیه ورهبری رو خالی نکردن و با ایستادگی و غیرتشون از وجب به وجب این مرز و بوم دفاع کردن.

دفاع کردن تا دشمن بعثی جرات نگاه کردن به من و تو رو نداشته باشه. آره خواهرم! جوونی که از همه تعلقات دنیویش از زنش از بچه ش گذشت تا بیگانه ای جسارت تعرض به ما رو نداشته باشه اما ما چکار کردیم؟

گاهی وقتا پای درد دل جانبازا و اُسرا که می شینم شاهد اشکایی هستم که چه قدر غریبانه سر می خوره، وقتی یاد هم رزمای شهیدوشون میفتن وقتی یادشون میاد چه سختی و درد دوری و شکنجه ای رو تحمل کردن تا ما امروز آزادی داشته باشیم. وقتی میگن ما که حقمون رو نسبت به خون شهدا در حد توانمون ادا کردیم و درد تمحل اثرات جنگ رو هنوز که هنوزه داریم تحمل می کنیم حالا با قرص و دارو و ... اما شما چی؟ چطور به خودتون اجازه دادین که دشمن بعثی به راحتی فکر و اندیشه بعضی هاتون رو تسخیر کنه و غیرت جوان ایرانی رو زیر سوال ببره، برای این مملکت برای رفاه و آسایش و آزادی مون خیلی جوون رعنا و رشید پرپرشدن حتی نشونه ای از بعضی هاشونم نیست که نیست. اینجاس که خودم به حال خودم غبطه می خورم

مملکتی که با رای تک به تک ما انتخاب میشه و دشمن رو از حضور ما پای صندوق های رای به وحشت میندازه، دشمنی که هیچ رقم نتونست و نمی تونه در مقابل ملت ایران مقاومت کنه و برای اینکه چشم زهری از خودش نشون بده به زور بازورش نه که به بمب شیمیایی و کشتار دسته جمعی مسلمونا پناه میبره امروز اومده تا با دم زدن از آزادی بیان و ... ذهن یک ایرانی رو متحول کنه

آی اونایی که دم از آزادی می زنین آزادی رو چجوری معنا می کنین. از بین رفتن غیرت مردامون یا برداشتن حجب وحیای دخترامون، به تعرض نگاه بیگانه به زن و بچهاتون یا پایمال کردن خون شهیدی که جوونش رو برای من و تو داد تا راحت باشیم و در آسایش زندگی کنیم.آزادی رو تو فتنه 88 می بینید یا خدشه دار کردن نظام جمهوری اسلامی ایران

آزادی رو چجور برداشت می کنید

آزادی که از ازش دم می زنند و به راحتی نظام یک مملکت را در نشست های سیاسی به سخره می گیرند ونسبت به قوه قضاییه، مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان با بی‌احترامی قضاوت میکنن و تخلف و توهین به ارکان نظام در این مراسما استارت میخوره

اینا آزادی نیست اینا به کرسی نشوندن همون عوامل فتنه 88 هستش که باعث رنجش رهبرمون شد و برعکس نتیجه دشمن که در صدد آبروی ریزی و بهم زدن وحدت توی کشور ایران بود رقم خورد و اینبار هم دشمن رو نامید تر از دفعه های قبلش کرد.

اینه آزادی؟ اینه امر به معروف و نهی از منکر؟ چی شد که ما به این راحتی حجب و حیا از برخی زنان و دخترانمان کنار رفت و امروز شاهد ناز و کرشمه عده ای در دانشگاه ها و خیابانها و... برای دیده شدنشون تو چشم نامحرم هستیم برای اینکه از کمبودهای درونی خودشون فاصله بگیرن خودشون روبا بی حجابی در دید محرم و نا محرم می زارن که مثل یک کالا هر کی رد شد یه نگاهی بهشون بندازه و بره حتما منظورشون از آزادی همینه دیگه

اما واقعا چی شد که عده ای با دم زدن از آزادی اسم و آوازه یک دختر اصیل ایرونی را به بازی گرفتن و هیچ ارگانی توان مقابله با اونارو نداره؟

ای کاش اونایی که دم از آزادی می زنن و کشف حجاب می کنن، زمانی که پیکر پاک و مطهرهمین جوونهای رشیدی که برای آزادی من و تو برای ما جوون دادن و در مقابل دشمن ایستادگی کردند رو می دیدن تا باورشون می شد که روزی اونا هم مثل ما زندگی می کردن و حالا ما باید روزی پاسخگوی خون ریخته شده شون باشیم.

خدایی تا حالاچقدر به فکر فرو رفتین روزایی که برادرامون در میان آتش و خمپاره و با کمترین امکانات ،با دست خالی مقابل دشمن ایستادن، شاید خیلیا به یاد نداشته باشیم یا فقط چیزهایی شنیده باشیم،اما خوب میدانیم که شنیدن با دیدن خیلی تفاوت داره ، اونروز وظیفه خودخودشون می دونستن که از این آب و خاک و مهمتر از همه از ناموس و اعتقادات دفاع کنن و در این راه از جان با ارزش خودشون گذشتن،اون روز نگفتن هوا گرمه یا چرا دیگران نباید بجنگند و بهانه ای نیاوردن ، فقط مردانه جنگیدن وکوهی ازمسولیت روبر دوش ما بازمانده گان گذاشتن... امروز نباید تصور کنیم که جنگ تمام شده ، امروز حیا و عفتمون رو با موشک ها و سلاح هایی که دیده نمیشه مورد هدف قرار میدن و برای آن پایگاهی در خانه های ما ایجاد کردن به اسم ماهواره... اینبار نوبت من وتوهستش که در مقابل این تهاجم فرهنگی گسترده دشمن بایستیم و نگذاریم خون برادرمون پایمال بشه، نوبت من و تو هست که چادرمون سلاحی هست که استعمار ازش وحشت داره رو برداریم و مگیم هوا گرمه بلکه باید بدونیم که حجاب خون بهای شهدایی هست که برای آزادی من و تو رفتن و جنگیدن.
Share/Save/Bookmark