کد مطلب: 58861
 
در گفت و گو با خانواده شهید فارسی مطرح شد؛
هیچ کس از درد و رنج شهید خبر نداشت /شهدا باید عملی معرفی شوند اما مظلومانه فراموش شدند
خواهر شهید محبعلی فارسی گفت: شهدا باید عملی معرفی شوند اما مظلومانه فراموش شدند، اکنون ما باید با رفتار مان الگویی برای بقیه باشیم تا دخترها و پسرهای ما گرفتار هجمه های فرهنگی نشوند.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۸ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۶
 
به گزارش زاهدنیوز، شهید محبعلی فارسی در اول شهریور سال ۱۳۳۸ در زابل بدنیا آمد این شهید والامقام با رشادت در شلمچه و مقابله با دشمن از پیشروی آنها جلوگیری کرد و رنج اسارت را به جان خرید وی سرانجام در ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ پس از تحمل ۲۷ سال رنج و زجر آثار شیمیایی و زخم های دوران دفاع مقدس به شهادت رسید.



خواهر شهید محبعلی فارسی درباره خصوصیات و ویژگی های این شهید بزرگوار بیان کرد: شهید محبعلی فارسی معلم و دلباخته خدمت به مردم در مناطق محروم بود و با اینکه می توانست در مرکز خدمت کند اما ترجیح می داد در خدمت مردم مناطق دورافتاده باشد، همانند پدری مهربان از دانش آموزانش مراقبت می کرد و حتی از حقوق خودش برای آنها خرج می کرد.

وی افزود: شهید فارسی همه هشت سال دفاع مقدس را در جبهه و آزاده و جانباز جنگ بود، با صبوری دردهای ناشی از جراحت های جنگ را تحمل می کرد و چیزی نمی گفت تا کسی متوجه دردهایش نشود و هیچ گاه از رنج هایش گله و شکایت نکرد، حتی اطرافیانش را دعوت به صبر می کرد، دفاع از کشور را وظیفه خود می دانست و با وجود مسئولیت های مختلف هیچ گاه نمی خواست دیده و مطرح شود.

این خواهر شهید ادامه داد: شهید فارسی بعد از پذیرش قطعنامه به اسارت درآمد، ما خبری از وی نداشتیم و بیش از دوسال مفقود الاثر بود، حتی پس از آزادی هیچ گاه حرفی از شکنجه های زمان اسارت از وی نشنیدیم در حالی که دشمن در اسارت متوجه مسئولیتش شده بود و شکنجه هایش چند برابر بود برخی همرزمانش در اسارت می گفتند هنگام شکنجه خود را جلوی افرادی که سن و سال کمی داشتند می انداخت تا آنها کمتر شلاق بخورند اما هرگز سخنی از دوران اسارت نگفت بعدها از دوستانش شنیدیم روزی انقدر شکنجه شده بود که وقتی زخم هایش را دیدیم وحشت زده شدیم و حتی جوراب به زخم های کف پایش چسبیده بود.

صبر در رفتارش همه را آرام می کرد

وی ادامه داد: برادر من آنقدر صبر داشت که هیچ گاه مشکلات جمسی اش را بروز نمی داد و معتقد بود مومن کسی است که غم خود را بروز ندهد تا بقیه ناراحت نشوند، شهید به خاطر کارهای درمانی در تهران زندگی می کرد و سفر برایش از هر طریق خطر داشت روزهای بسیاری همسرش در بالینش در بیمارستان بود و ما با خبر نمی شدیم.

فارسی خاطرنشان کرد: شهدا باید عملی معرفی شوند اما مظلومانه فراموش شدند، اکنون ما باید با رفتار مان الگویی برای بقیه باشیم تا دخترها و پسرهای ما گرفتار هجمه های فرهنگی نشوند جوانان ما باید این رفتار پسندیده را در خانواده شهدا ببینند و الگو قرار دهند و آنها باید به جامعه درس استقامت بدهند و در مقابل بی مهری ها عقب نشینی نکنند چراکه الگوی جامه هستند شهدا زندگی شان را دادند تا جامعه رو به پیشرفت برود بیدار شویم، چرا بعد از چهل سال از انقلاب دچار مشکلات فرهنگی شدیم باید استوار و صبور باشیم تا مشکلات را حل کنیم.

وی تاکید کرد: شهید محبعلی فارسی خیلی کم به مرخصی می آمد آن هم زمانی بود که به خاطر جراحت ها ناچار بود استراحت کند اما از همین فرصت هم استفاده می کرد و به دیدار خانواده شهدا می رفت و به مردم خدمت می کرد در واقع وی از هر فرصتی برای خدمتگزاری به مردم مناطق محروم استفاده می کرد، برادرم از هیچ کس توقعی نداشت چون می دانست تنها نظاره گر خداست روزی از من خواست تا ترکش های سطحی روی پشتش را با ضدعفونی در بیاورم ، من قبول نکردم و ترسیدم اما او با آرامش و مهربانی گفت این کار را انجام بده و نگران نباش، صبر در رفتارش همه را آرام می کرد.

وی گفت: خانواده شهدا باید به گونه ای باشند که تمام رفتارهای شهید در عمل و سلوک آنان دیده شود رفتار من راه و روش شهید را به جامعه معرفی می کند، رفتارهای شهدا باید به طور عملی در جامعه پیاده شود ، شهدا را امام حسین(ع) ادامه دادند و ما باید کار زینبی کنیم، توقع خانواده شهدا این است که شهید تنها یک اسم نباشد راه شان الگو قرار گیرد؛ ما در قبال جامعه و رهبرمان وظیفه داریم چراکه شهدا خون داد تا جامعه تغییر کند.


هیچ کس از درد و رنج شهید خبر نداشت

سرگزی همسر شهید محبعلی فارسی نیز در این باره میگوید: بعد از جنگ و پذیرفتن قطعنامه عراق پاتک زد تا خرمشهر را پس بگیرد و گردان 409 به فرماندهی محبعلی فارسی در مقابل عراقی ها مقاومت کرد و هنگامی که دشمن نتوانست انان را شکست بدهد رزمندگان را با هلی کوپتر و تانک محاصره کردند و به اسارت درآوردند، شهید فارسی بیش از دو سال به عنوان مفقودالاثر بود و از آنجاییکه دشمن پی برده این شهید بزرگوار فرمانده گردان است به شدت وی را آزار و اذیت کرده بود.

وی افزود: شهید فارسی بعد از بازگشت از اسارت به خواستگاری من آمدند از ایشان شناختی نداشتم من خواهر یک شهید و یک جانباز بودم و آرمان هایم مشخص بود، در زمان خواستگاری برخلاف همه از کاستی های خود گفت و بیان کرد که جسم سالمی ندارم پرده گوشم پاره است صدای شما را نمی شنوم بلندتر صحت کنید، حتی گفتند که دندان هایم در اسارت شکستند و جسم سالمی ندارم و نوید زندگی طولانی به شما نمی دهم، زندگی سختی در پیش دارید به دنبال کسی هستم که بتوانم به همراهش به هدف متعالی زندگی ام برسم شما را به من معرفی کردند.

همسر شهید با بیان اینکه من به عنوان خادمی کوچک کنارش بودم و خداوند توفیق دهد که مورد شفاعتش قرار بگیرم، ادامه داد: در زندگی مشترک باید من بودن را کنار گذاشت تا زندگی خوب پیش برود؛ الحمدالله زندگی خوبی داشتیم، شاغل بود شغلم را کنار گذاشتم، تحصیل می کردم، درس را کنار گذاشتم و دوره های امدادی را گذراندم و خودم به امورات پزشکی شهید می رسیدم و بیش از 400 آمپول شیمیایی به شهید تزریق کردم.

سرگزی عنوان کرد: گاهی بدن شهید تاول می زد یا یک مقطعی مری اش باید حلقه گذاری و یا نای باید تراشیده می شد ،همه چیز را با مواد طبیعی درست می کردم چرا که بدنش حساس بود چندین مرحله شیمیایی و در اسارت بسیار شکنجه شده و بیماری های مختلف گرفته و در نوبت پیوند کبد، ریه و قرنیه چشم و حلقه گذاری مری بود، ترکش های زیای در بدنش داشت اما هیچ کس از درد و رنج شهید خبر نداشت چراکه دردش را برای کسی بازگو نمی کرد.

انتهای پیام/
Share/Save/Bookmark