اختصاصی/
ترس يك حس آشنا براي همه
همه ما ترس را تجربه كرده ايم. ترس هايي كه هميشه با ما همراه بوده اند . ترس واقعيتي است انكار ناپذير كه همواره با زندگي انسان پيوندگي عميق داشته است و كوچك و بزرگ هم نمي شناسد.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۰۱:۲۵
تفاوت ترس در كودكان و بزرگسالان تنها در نحوه برخورد با آن مي باشد، بدين ترتيب كه بزرگسال با توجه به تجربيات خود كم و بيش قادرند موقعيت هاي خطرناك واقعي را چاره اي بينديشند. اما كودكان قادر به تشخيص اين موقعيت ها نبوده و غالباً واكنش هاي نگران كننده اي از خود بروز مي دهند بنابراين وظيفه والدين است كه با درك صحيح اين مسئله و شناسايي علل ترس كودك خود، وي را در مواجهه با ترس، ياري نمايند. گاهي با ترس و وحشت متوجه مي شويم كه كودك ما به شكل محسوسي افسرده و غمگين است و يا به طور ناگهاني از رفتن به مهد كودك امتناع مي ورزند، ترس سركوب شده به سلامتي كودكان آسيب مي رسانند. يا بعدها در سنين بزرگسالي بروز كرده و خود را نشان مي دهد.
ترس واقيعتي است كه در زندگي ما حضور خارجي دارد كه با پيامدهاي خود مي خواهد ما را متقاعد مي سازد كه هرگز نمي توانيم به آرزوهايمان دست بيابيم و از اينرو ما را دائماً در حالت سكوت نگه مي داد. ترس ما را از بيان عشق و محبت عزيزانمان محروم مي كند.
صادقانه اعتراف مي كنيم، كه ترس تنها مختص كودكان نيست. همه مي ترسند، علت آن هم مي تواند خاطرات واقعي باشد براي مثال هنگامي كه از يك سگ در حال غرش يا از سراشيبي كوه مي ترسيم اغلب تصور يك چيز نامطلوب و ناخوشايند كافي است تا ترس بر ما مستولي شود، براي مثال هنگامي كه باور داريم. آمادگي كافي براي يك سخنراني را نداشته و يا در زندگي شغلي از عهده توقعاتي كه از ما مي رود بر نمي آئيم، دچار ترس مي شويم، به هنگام قدم زدن در تاريكي شب، سايه هاي سياه پشت ما را به لرزه در مي آورند زيرا ما را به ياد آخرين داستان جنايي اي كه خوانده يا ديده ايم مي اندازد. و بالاخره ترس از تنهايي، مجازات، اهانت و مرگ همواره با زندگي ما همراهند. ترس باعث پديد آمدن احساسات و عواطف ناخوشايند و ناراحت كننده مي شود. در اين حالت تپش قلب پيدا مي كنيم. دست هايمان مرطوب شده و دچار معده درد مي شويم، احساسي فلج بودن به ما دست مي دهد و قادر فكر كردن نيستيم. بسيار ماييم كه به اين علائم مشخصه ناشي از ترس توجه نكنيم. بدون شك در اين صورت كمبود يك سيستم كه در طول تاريخ بشري نقش مهمي را ايفا كرده است. زيرا ترس كه انسانهاي اوليه را از حيوانات درنده و دشمنانشان محافظت مي كرده است امروزه از ما در رفت و آمد خيابان ها و فعاليت هاي ماجرا جويانه محافظت مي كند.
اگر چه ترس نيز ماننده خوشحالي يا ناراحتي جزيي از زندگي ماست ليكن همواره با بي ميلي به آن اقرار مي كنيم. البته فقظ زماني قادريم كودكان خود را تجريك كرده و در غلبه بر مشكلاتشان به آن ها ياري رسانيم كه به ترس هاي خويش اقرار كرده و آنها را بپذيريم. زيرا ممكن است كودكان مسائل ديگري داشته باشند كه آنها را كم رو و ترسو مي كند اما ترس از باز گو كردن آنها را نيز احساس مي كنند.
بزرگ شدن ترسناك است : كودكي كه از دريچه چشمانش به دنيا مي نگرد به راحتي متوجه مي شود كه بزرگ شدن يعني يك نزاع مداوم و پي در پي با برداشت ها و استنباط هاي جديد. يك نوزاد شير خوار در كنار والدينش احساس امنيت و آسايش مي كند. اما يك بچه كوچك بايد از همان سالهاي نخستين زندگي قدم به قدم در دنياي اطرافش راه را از بيراهه باز شناسد. كودك در دنياي بزرگترها رشد مي كند و با مشكلاتي چون جنگ، مريض، تصادف يا مرگ رو به رو مي شود.
بعضي از ترس ها مادرزادي و فطري بوده و در مراحل خاصي از رشد و تكامل كودك اجباراً ظهور مي كنند. علاوه بر اين در سالهاي اخير متخصصان بر اين عقيده اند كه ويژگي هاي مادرزادي و خصوصيات ارثي نيز مشخص مي كنند كه يك كودك شجاع است يا ترسو و بالاخره اين كودك در جريان رشد و تكامل خود در اثر پاره اي از تجربيات ناخوشايند دچار ترس مي شوند. براي مثال در مواجهه با يك سگ نگهبان فوراً به اين نتيجه مي رسند كه همه سگ ها خطرناكند.
تربيت همراه تنبيه و تهديد و بر عكس تربيتي كه در آن حمايت يا توقع بيش از اندازه از كودك مطرح باشد، تاثير افسردگي و كـــــم رويي ( بزدلـــي ) به جاي مي گذارد.
وجود هم كلاسي هاي بدجنس يا معلم سخت گير مي تواند به يك ضربه روحي مبدل شود. از سوي ديگر ترسهاي والدين نيز مي تواند تاثير و گير و مري داشته باشند.
چيزهاي كه همواره ممكن است علل ترس باشند
ترس ها نبايد در سراسر زندگي كودكان را تعيقيب كنند – تجربيات خوشانيد، دل داري و كمك مي توانند كودكان غمكين و افسرده را دوباره شجاع تر و جسورتر سازند. ترس ها را حبس كنيد، چرا كه آنها مي توانند و رشد كودك را به طور موثري كاهش داده و از آن جلوگيري كنند./ا.ت
انتهای پیام/