زیباتر از تو، چه کسی پروردگارش را ستوده؟ عاشقانه تر از تو، چه کسی دعا کردن می داند؟
خدا را سپاس که تو را آفرید تا ستایش و حمد خالق را از تو بیاموزیم. خدا را سپاس که تو را به دنیا هدیه داد تا زبان عاشقانه ترین شکرها را در کام تو بگذارد و بی بدیل ترین نیایش ها را از زبان تو به گوش عالمیان برساند. خداوند تو را برای خویش آفرید. برای آنکه روز و شب ستایشش کنی و پیراهن نیایش بر تن و پیشانی سجده گزار بر خاک، توحید در زیباترین خلعت عبادت، پیش تمام چشم ها به تصویر درآوری.
آه ای روح عاشقانه دعا! ای شیرین زبان ستاینده! کاش فرصت آن باشد تا درتمام حاجت هایمان، به دعاهای مستجاب تو اقتدا کنیم. کاش بتوان پشت سر سجده های مستدام تو خداپرستی کرد. کاش شمه ای از سجاده شبانگاه تو را برای خویش به امانت بگیریم و به بهشت وصل شویم.
ای مضمون یگانه پرستش! ای اشک بی پایان تهجد! گویا تمام بغض های غریبانه علی و زهرا از حنجره معصوم تو سردرآورده اند. گویا تمام معرفت بی شباهت حسین در رگ های تو به جوش و خروش در آمده است. گریه های بی پایان علی و شب زنده داری های پیوسته فاطمه، اقیانوس عبادت تو را آفرید. تو فرزند مناجات عارفانه حیدری. فرزند بی خوابی های سجاده نشین کوثر. فرزند روزه های مداوم رسول. چگونه در این همه توحید تو حیران شویم؟ بعید نیست که فرزند عاشورا، زینت عبادت کنندگان عالم باشد. بعید نیست تو در آستین یکتا پرستی ات جز دست دعا نداشته باشی.
سجده، تضرع خاکساری است که نامش را ازنام تو گرفته. سجده آبرویش را مدیون توست... سجده به تو می بالد و هستی اش را از آن تو می داند، ای سجاد! که پیشانی موحدت، همه عمر آشنا به خاک بود و لب های زمزمه گرت یک نفس نیایش می سرود. سر از سجده های عاشقانه ات برندار که تداوم هستی به یمن این سجده هاست.. که رحمت و لطف پروردگار بر کاینات به خاطر آبروی سجده های توست... سراز سجده برندار که خداوند، سجده هایت را سخت دوست دارد.
صدایت را می شنوم. از دانه دانه هر تسبیح، از تار و پود هر چه سجاده ، از خمیدگی قامت هرچه محراب، از خاک هر سجده گاه، صدای تو را می شنوم. هر جا دست دعایی به سوی آسمان بلند می شود، هر گاه آرزومند بی قراری پروردگارش را صدا می زند، این تویی که شنیده می شوی. تویی که کلمات دعا را بر لب ها تلقین می کنی.تویی که زیباترین خواهش ها را در هیئت حرفی قشنگ در دهان ها می گذاری و آن گاه خودت برای این دعاهای عاجزانه ، آمین می گویی. صدای تو را می شنوم: «خداوندا تو حتی بر آنان که از تو درخواست نمی کنند و با خداوندی ات به جدل بر می خیزد نعمت می بخشی. پس چگونه بر من عطا نکنی. منی که سائل در گاه توام و یقین دارم که تو خالق و خداوند عالمی».(1)
امام راستان
قبله اهل سجود و رکن ایمان
آن که سبقت برد پاکان جهان را
در روانش، صد فروغ از نور سبحان
در جمالش، صد نشان آن بی نشان را
آن صحیفه سر سجادی است کاشف
راز عشق آن امام راستان را