کد مطلب: 45193
 
بافندگی درسیستان هنر دست دختران سیستانی
بافندگی یكی ار صنایع دستی مهم سیستانیان است . واز اهمیت خاصی هم برخوردار است . در گذشته ای نه چندان دور در اكثر خانواده های سیستانی دارهایی قالی بافی بر پا بود و دختران سیستانی ساعت ها به بافندگی مشغول بودند .
تاریخ انتشار : شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۲۲:۵۲
بافندگی درسیستان هنر دست دختران سیستانی
 
به گزارش زاهدانه ،وبلاگ شهریار زاهدان نوشت:بافندگی یكی ار صنایع دستی مهم سیستانیان است . واز اهمیت خاصی هم برخوردار است . در گذشته ای نه چندان دور در اكثر خانواده های سیستانی دارهایی قالی بافی بر پا بود و دختران سیستانی ساعت ها به بافندگی مشغول بودند . 

قالی سیستانی به جهت مرغوبیت ویژه اش زبان زد عام وخاص است این قالیها در عرض 1 متر وطول 2/5تا 3 متر بافته میشد و به جهت ظرافت كار ، قابلیت حمل راحت و وجود نقش ونگارهایی زیبا معروفیت داشته و دارد.
در حال حاضر به جهت پیشرفت علم وتكنولو ژی ودر اختیار قرار گرفتن ابزار بافت فرشهای ماشینی این صنعت دستی وارزشمند رو به فراموشی است و بصورت محدود آنهم با طرحهای جدید كه از سوی شركتهایی تعاونی فرش ارائه میشود تهیه میگردد. 

نكته قابل توجه دربافت قالی های سیستانی اینكه برای بافت این قالیها از نخ پشم گوسفند كه توسط خود صنعت گران روستایی تهیه میشد استفاده مسشد واین نخها در رنگهایی متفاوت ومورد نیاز توسط خودشان رنگرزی میشد و كاری كالا" دستی وبدون استفاده از هرگونه مواد شیمیایی ویا غبر مرتبط بود . 

نوع دیگر بافت روستایی در سیستان را گلیم میتوان نام برد . به این نوع گلیم در اصطلاح محلی (شالتوك)
می گفتند كه زیر اندازی ساده ویا برای زین ویراق چهارپایان مثل الاغ و قاطر بكار گرفته میشد وشیوه بافت آن نیز بسیار ساده و ضرورتی برای رعایت ظرافت در بافت آنها نیاز نبود. 

لوازم مورد نیاز بافت این شالتوكها از تكه های پارچه اضافی در خیاطی ها بود و یا از البسه كهنه كه به هم گره خورده وبصورت رج بافته میشد . عرض این شالتوكها هم یك متر وطول آن هم به 2 متر میرسید .

تنها کار و صنایع دستی که هنوز در سیستان ادامه دارد، بافندگی می باشد. پارچه های پنبه ای نخ نما را که مردم مورد استفاده قرار می دهند، مردان می بافند. نویسندگان گذشته، حتی تا قرن دهم میلادی (قرن چهارم هجری) نیز خبر از وجود مراکزی می دهند که در آن مراکز مردان به کار بافندگی اشتغال داشتند. 

دکتر فوربس (Forbes) هم که به سال 1841 م (1220 ش) در سیستان کشته شد، متوجه وجود بافندگانی گردیده بود که کارشان شباهت به کار دستباف های امروزی اسکاتلند داشت. به نظر دکتر فوربس، هوش و معلومات سیاسی بافندگان سیستان قابل توجه بود، و به قول او: «روحیه مستقل و اخلاق خوش و سر زندگی آنها با اکثریت ایرانی ها تفاوت زیادی داشت». این توصیف، حتی امروز نیز در مورد بافندگان سیستان صادق است.

بسیاری از كارشناسان و بزرگان سیستان اعتقاد دارند تنها سیستانی ها در طول تاریخ قادر بودند از یك اقتصاد متكی به خود برخوردار باشند بطوریكه شیوه گذشته ی نه چندان دور سیستان حكایت از خوداتكایی داشته و حتی روستاها به شهر نیز كمتر نیازمند بودند و شهر زابل و روستاهای بزرگتر تنها محل عرضه ی خدمات روستاهای كوچكتر بوده است.

تامین صنایع مورد نیاز بخش كشاورزی در روستاها كاملا امكان پذیر بوده، تهیه آذوقه سالیانه خانوار و تامین مواد پروتئینی، لبنیات، سبزیجات، از مقدورات ابتدائی هر روستانشین و یا كشاورز سیستانی به حساب می آمد، تامین پوشاك، فرش، مصالح ساختمانی و امكانات حمل و نقل در هر روستا و یا روستاهای همجوار امكان پذیر بود. 

تا زمانی كه دریاچه هامون پرآب و سر زنده بود مردم سیستان بسیاری از حوائج زندگی خودرا از نعمات رایگان و بدون منت تالاب مرتفع می كردند و هرگز مباحت بیكاری و یا عدم اشتغال در سیستان معنا و مفهومی نداشت كه بسیاری از صنعت گران مجاور مثل آهنگر، دباغ، درودگر و حتی برزگر و كشاورز سرازیر منطقه سیستان بودند ولی افسوس كه خشكسالی های ممتد نیروی جوان و آماده بكار سیستان را جلای وطن كرد و هم اكنون در روستاها شاهد باقی ماندن تنها پیرمردان و افراد فاقد توان كار هستیم.
Share/Save/Bookmark