به گزارش زاهدانه ، از آغاز مذاکرات هسته ای ایران با گروه پنج بعلاوه یک و به موازات گفت و گوهای طرفین در مورد مذاکرات پرونده اتمی ایران و نحوه لغو تحریم ها، غرب همواره در صدد پیش کشیدن موضوع توانایی موشکی ایران در مذاکرات بوده است.این موضوع به ویژه بعد از مطرح شدن موضوع «زرادخانه موشکی ایران»در قطعنامه شماره 1929 شورای امنیت(چهارمین قطعنامه) ، پر رنگ تر شده است.
بر اساس این قطعنامه که در تاریخ 9 ژوئن سال 2010 علیه جمهوری اسلامی ایران تصویب شد ، شورای امنیت به رهبری آمریکا خواستار « منع آزمایش موشکی» توسط ایران شده بود. همچنین این شورا تصویب کرده بود که :
1. تحریم های شدید اقتصادی علیه ایران اعمال شود؛
2. منع آزمایش موشکی موشک های بالستیک که دارای توانایی حمل کلاهک هسته ای هستند؛
3. ایران نباید هیچگونه فعالیت تجاری مرتبط با برنامه هسته ای و غنی سازی داشته باشد؛
4. کشورهای جهان نباید تانک ، خودروهای زرهی ، هواپیمای جنگی ، و سایر ادوات نظامی پیشرفته و سنگین و موشک و سیستم های مرتبط با آن به ایران بفروشند.
از سال 2003 میلادی که پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران مورد توجه رسانه ها قرار گرفت و به خصوص از زمانی که این پرونده از وین به نیویورک رفت، غرب به رهبری آمریکا و رژیم غاصب قدس همواره ادعا کرده اند که ایران زرادخانه هسته ای خود را گسترش می دهد. آنها مدعی هستند که ایران، غنی سازی اورانیوم را با هدف غنای بالا برای دسترسی به سلاح هسته ای به کار گرفته است.این ادعا همواره از سوی جمهوری اسلامی ایران رد شده است.
آمریکا و اسرائیل مدعی هستند برنامه هسته ای ایران و برنامه موشکی جمهوری اسلامی ، ارتباط تنگاتنگی داشته و هدف از غنی سازی در ایران ، دست یابی به موشکهای برد بلند با قابلیت حمل کلاهک هسته ای است.به همین دلیل آنها مدعی هستند وسیله حمل سلاح هسته ای ، موشک برد بلند است ، لذا موشک های ایران علاوه بر سانتریفیوژهای ایرانی هم باید محدود شوند.
- دلایل نگرانی آمریکا از توانمندی موشکی ایران:
نظارت و کنترل و محدود سازی برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران از آغاز مذاکرات هسته ای همواره یکی از اهداف کلیدی طرف مقابل بوده است. چنانچه "وندی شرمن" بارها تاکید کرده است برنامه موشکی ایران اهمیتی همسنگ برنامه هسته ای دارد و تحریم های غرب علیه ایران ، به چند بخش تقسیم می شوند که تنها یکی از آنها ، مساله هسته ای است. این موضوع نشان می دهد که توانمندی موشکی ایران به حد قابل اعتنا و دارای قدرت بازدارندگی رسیده است که عامل نگرانی مقامات غربی شده است.
اما پرسش اصلی اینجاست که چرا غرب برنامه موشکی ایران را هدف گرفته است؟ آنچنانکه حتی در جلسات عادی کنفرانس خبری وزارت خارجه آمریکا، جنیفر ساکی که صرفا سخنگوی این نهاد است، در قبال پرتاب ماهواره فجر ابراز نگرانی کرده و اعلام می کند که مذاکرات هسته ای فقط هسته ای نیست و برنامه موشکی ایران هم باید مورد مذاکره قرار گیرد.
غرب به رهبری آمریکا نگران است که ایران با توانایی موشکی خود ، منطقه غرب آسیا را دچار تنش کرده و رقابت های تسلیحاتی را در این منطقه ژئواستراتژیک افزایش دهد.آ مریکا بر این باور است که ایران با موشک های خود ، اولا حماس و حزب الله را تقویت می کند تا مهمترین شریک راهبردی آمریکا در غرب آسیا را هدف بگیرد(رژیم اسرائیل) و ثانیا بازدارندگی خود را در جنگ احتمالی با آمریکا افزایش دهد.
اروپا و آمریکا پیش بینی می کنند ایران در حرکتی پیش دستانه و تهاجمی با استفاده از موشکهای برد بلند خود اروپا و آمریکا را هدف گرفته، به همین خاطر برنامه هسته‌ای ایران تهدید می انگارند. آنان در واقع خواستار محاصره راهبردی، تضعیف بلند مدت و ضربه زدن به امنیت ملی ایران هستند تا در بلند مدت، سیاست تغییر نظام در ایران با حداقل هزینه انجام شود. به همین دلیل آمریکا با استقرار سامانه سپر موشکی خود در خلیج فارس و اروپای شرقی می خواهد ایران هسته ای مسلح به موشکهای برد بلند را مهار کند زیرا جمهوری اسلامی صلح آمیز بودن برنامه هسته ای خود را اثبات کرده است و در نزاع راهبردی قرن 21 ، ایران با برنامه هسته ای صلح آمیز و موشکهای خود ، هژمونی غرب را به چالش خواهد کشید.
راهبرد دفاع ملی آمریکا در در سال2012 به خوبی بر این ادعا صحه می گذارد:
دلیل دیگر جو سازی رسانه ای مقامات غربی در مورد توان موشکی ایران ، این است که ایران با داشتن موشک های برد بلند ، توان بازدارندگی موثری در عرصه دفاعی برای خود ایجاد کرده است.غرب به رهبری آمریکا و حمایت پشت پرده رژیم غاصب قدس ، به خوبی آگاه است که ایران ، هیچ گاه آغازگر جنگ نبوده است و همواره این همسایگان ایران و یا قدرت های فرا منطقه ای بوده اند که به خاک ایران تجاوز کرده اند.
موشک های نقطه زن و برد بلند ایرانی ، حتی اگر به سوی اروپا هدف رفته باشند ، ماهیت تهاجمی ندارند ، زیرا اروپا هیچ گاه مستقیما ایران را تهدید نکرده است.لذا مقصود اصلی غرب ، همان نگرانی از توان بازدارندگی ایران در قبال تهدیدات البته پوچ آمریکا و رژیم نامشروع اسرائیل است.
- مفاد اصلی ایران هراسی در عرصه نظامی:
گزارش های مقامات آمریکایی و خروجی پژوهش های اندیشکده های آمریکایی، نشان می‌دهد که ایران در عرصه موشکی ، علاوه بر افزایش برد موشک های خود ، قدرت تخریبی توانایی نقطه زنی آنها را افزایش داده است.
وزارت دفاع آمریکا در گزارشات سالانه خود در سالهای 2012 و 2011 بارها مدعی شده بود که ایران قدرت مرگبار موشکی خود را به طرز شگفت انگیزی ارتقا داده است و زمانی که بحث دفاع از خاک ایران مطرح شود ، این کشور نیروی عجیبی از خود به نمایش می گذارد. به این ترتیب مشخص می شود ، نقطه زنی ، برد بلند ، و قدرت خط آتش موشکی ایران مهمترین نگرانی مقامات غربی است و البته آنان با جو سازی رسانه ای مدعی هستند که این کشور قصد دارد به اسرائیل و اروپا و حتی آمریکا حمله کند.
- چرا مذاکرات مسقط به نتیجه نرسید؟
هرچند هنوز هیچ پژوهش و خبر جدی در مورد مذاکرات مسقط به بیرون درز نکرده است ، اما با توجه به عدم توافق جامع هسته ای در سوم آذر 93 در وین ، مشخص است که این ناکامی از مسقط شروع شده بود.
بنا به ادعای رسانه ها و برخی افراد نزدیک به تیم های مذاکره کننده ایران و گروه 1+5 ، آمریکا ضمن خودداری از رفع تحریم‌ها در بازه زمانی اندک، خواهان خالی شدن دست ایران از تمامی گزینه های راهبردی شده اند. آنها حتی بحث موشکهای بالستیک را مطرح کرده و قصد داشتند محدود سازی این توانایی مهم ایران را در توافق بگنجانند که البته با درایت و هوشیاری و مقاومت مثال زدنی تیم ایرانی به رهبری دکتر ظریف، این نقشه نیز نقش بر آب شد.این همان توافق خوب و کلی مد نظر غرب است. اینکه ایران همه توانایی های خود را یکجا از دست بدهد، اما تحریم ها در بازه 15 الی 20 ساله لغو شوند!
- حمله موشکی ایران به آمریکا؛ یک داستان علمی تخیلی:
مقامات آمریکایی ، به نظر می رسد حتی یک بار گزارشات آژانس بین المللی انرژی اتمی و فرد دست نشانده خود در وین ( یوکیو آمانو ) را مطالعه نکرده اند. زیرا آژانس ( که متهم به جاسوسی و ترور دانشمندان هسته ای ایران است ) هم در گزارشات خود عدم انحراف در برنامه هسته ای ایران را بارها و بارها تایید کرده است.
بنا بر این ادعای غرب مبنی بر امکان ساخت کلاهک هسته ای با استفاده از اورانیوم غنی شده و نصب آن را موشکهای بالستیک ایرانی ، یک داستان دروغین و خیالی است. آمریکایی ها در ادامه دروغ پردازی و نگارش داستان های تخیلی ، حتی پا را از این نیز فراتر گذاشته و احتمال حمله ایران به خاک آمریکا را مطرح کرده اند!
در آمریکا که یکی از بدهکارترین کشورهای جهان است و کسری بودجه فراوان دارد ، نمایندگان کنگره برای حفاظت از سواحل شرقی خواهان نصب سپر دفاع موشکی و استقرار سامانه یکپارچه دفاعی هستند. ایالات متحده در غرب، مرکز و شمال خود سپر دفاع موشکی و سامانه یکپارچه دفاعی را نصب کرده است.( این سامانه ها در کالیفرنیا و آلاسکا نصب شده اند)مقامات ارشد و نمایندگان کنگره آمریکا مدعی شده اند ایران تا سال 2015 ( سال جاری!)موشک های قاره پیما می سازد که برد این موشکهای ایرانی ، می تواند به سواحل شرقی آمریکا نیز برسد.این موضوع به خوبی تخیلی بودن داستان های امریکایی ها و البته ایران هراسی مستمر را نشان می‌دهد.
- ایران هراسی برای تعطیل نشدن کارخانه های اسلحه سازی در آمریکا:
ادعاهای گزاف آمریکایی ها با این استدلال غلط صورت می گیرد که در صورت دستیابی ایران به سلاح هسته ای (!) و موشکهای بالستیک توازن قوا به نفع ایران و به ضرر متحدان آمریکا تغییر می کند و همچنین مسابقه تسلیحاتی در غرب آسیا با سرعت بیشتری دنبال می شود. این دروغ با بهانه فروش سلاح گفته می شود زیرا ایران حتی هیچگاه آغازگر حمله علیه رژیم غاصب قدس نبوده است و تمامی مانورهای نظامی ایران نیز دارای پیام صلح و دوستی برای کشورهای همسایه بوده اند.
آمریکا به همین بهانه مدعی است اسرائیل غاصب نیز رو به بهبود سیستم های دفاعی و هسته ای خود آورده است تا خطر ایران (!)را دفع کند.مشخص است که با ایران هراسی مستمر قصد آمریکا شکاف بین جمهوری اسلامی ایران و همسایگان است.خرید های تسلیحاتی اعراب از آمریکا و انگلستان و فرانسه، به دلیل نبود درک درست در میان حکام آنان است. آنها گمان می‌کنند که با خرید سلاح با پول نفت از امنیت خود پاسداری کرده و در مقابل ایران قدرتمند می شوند. حال آنکه ایران ، متکی به قدرت دیگری است و موشک صرفا یک ابزار است.نظامهای دیکتاتوری عرب سنی خلیج فارس ، در 5 سال گذشته بیش از 50 میلیارد دلار ، سلاح پیشرفته ، تهاجمی و سنگین خریده اندتا از امن تر گردند.اما همین کشورها از تهدید داعش هراسناک شده اند و توانایی آزاد سازی گروگان خویش را ندارند.
پس از فروپاشی شوروی برتری نظامی ، اقتصادی و ایدئولوژیک ایالات متحده منجر به این باور شد که قرن طولانی نظام تک قطبی مبتنی بر هژمونی ایالات متحده آغاز شد و در اندیشه هایی چون نظم نوین جهانی توسط بوش پدر مطرح شد که محل اصلی اجرای آن جنگ خلیج فارس برای آزاد سازی کویت بود. لیکن واقعیت نشانه هایی از نمایان شدن دو رقیب را برای هژمون به همراه داشت.چین به عنوان قدرت اقتصادی نوظهور برابر نظم نوین جهانی از نظام چند قطبی مبتنی بر اقتصاد پرده برداری کرد که به هیچ وجه مطلوب آمریکا نبودو رقیب دیگر در جنبه‌ی ایدئولوژیک، تمدن و فرهنگ اسلام مخصوصا در چهره‌ی اسلام سیاسی بود. ترسیم این جنگ جدید و دو رقیب وامدار نظریه پردازی هانتینگتون با نظریه‌ی برخورد تمدن ها است که از جنگ جدید در حوزه‌ی تمدنی صحبت می کند که حاصل رقابت فرهنگی است .ایالات متحده در رابطه با مهار رقیب سیاسی و تمدنی خود طرحهای زیادی را پی ریزی کرد. در این مسیر مهمترین طرح را می توان طرح خاورمیانه بزرگ یا جدید دانست.
شکست اسرائیل در دو جنگ سرنوشت ساز منطقه - جنگ اسراییل و لبنان (2006) و حمله‌ی اسرائیل به نوار غزه(2007 و 2014 ) - برنامه گسترده ایالات متحده را برای ایجاد تغییر اساسی در نقشه‌ی سیاسی منطقه(خاورمیانه بزرگ) ناکام گذاشت. ایران روز به روز قدرتمند تر شده و متحدان خود را به خوبی حمایت می کند. نگرانی آمریکا از برنامه موشکی ایران نیز به همین دلیل است. به این ترتیب زیاده خواهی آمریکا، ایران هراسی مستمر و تهدیدات البته پوچ مکرر ، نشان می دهد برنامه موشک ایران بسیار قدرتمند شده و توانایی به چالش کشیدن قدرت نظامی غرب به رهبری آمریکا را به خوبی دارد.
انتهای پیام/
