کد مطلب: 35635
 
مهر و قهر مکتب علوی
علی (ع) به گواهی تاریخ دانان و اندیشمندان جهان ، انسانی بود که عظمت شخصیتش دوست و دشمن را به تحسین وا می داشت . اکنون پس از ۱۴ قرن از زمان زندگی آن یگانه تاریخ ، هنوز صاحبان فکر و اندیشه در واکاوی شخصیت عظیم او درمانده اند و آرزوی درک محضرش را دارند.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۳ ساعت ۲۲:۵۳
مهر و قهر مکتب علوی
 

به گزارش زاهدانه ، علی (ع) به گواهی تاریخ دانان و اندیشمندان جهان ، انسانی بود که عظمت شخصیتش دوست و دشمن را به تحسین وا می داشت . اکنون پس از 14 قرن از زمان زندگی آن یگانه تاریخ ، هنوز صاحبان فکر و اندیشه در واکاوی شخصیت عظیم او درمانده اند و آرزوی درک محضرش را دارند.

جرج جرداق نویسنده مشهورمسیحی می نویسد: «آه! ای دنیا! چه می شد اگر قوای خود را جمع می کردی و توانت را برای بار دیگر در یک جا متمرکز می نمودی و در هر عصر و زمان یک نفر مانند علی (ع) را که در عقل و خرد و منطق و بیان و حماسه و شجاعت با او همپایه بود، برای بشریت به ارمغان می آوردی»یکی از ابعاد وجودی حضرت علی (ع) که مورد توجه دانشمندان و محققین قرار گرفته است جاذبه و دافعهء نیرومند اوست .هر قدر که شخصیت فرد قوی تر باشد تأثیر او روی دیگران بیشتر خواهد بود و عکس العمل های متفاوتی را بر می انگیزد .شخصیت های تاثیرگذار همواره خاطرها و اندیشه ها را به خود مشغول می دارند ، موضوع بحث ها و مجادله ها قرار می گیرند، سوژه شعر و نقاشی و داستان و هنرهای دیگر واقع می شوند. اما برتریِ علی (ع) و مردانی که از نور حق، ضمیر خود را روشن کرده اند این است که علاوه بر مشغول کردن اذهان و اندیشه ها / به دل ها نور ، نشاط ، عشق و ایمان می بخشند .

استاد شهید مرتضی مطهری متفکر بزرگ ایرانی در کتاب "جاذبه و دافعه حضرت علی (ع) " آورده است که برخی انسان ها نه جاذبه دارند و نه دافعه، نه دوستی دارند و نه دشمنی، در وجود آنها خاصیتی چه مثبت چه منفی وجود ندارد تا به واسطه آن، عکس العملِ انسان های دیگر را برانگیزاند . اثر چنین شخصی در اجتماع با اثر یک قطعه سنگ تفاوتی ندارد.بعضی از انسانها تنها دافعه دارند و نمی توانند دیگران را به سوی خود جذب کنند . این افراد عمدتاً خصلت نیک و قابل توجهی ندارند تا دیگران  به آنها تمایل پیدا کنند .اما برخی از انسان ها نیز فقط جاذبه دارند. این دسته از افراد خیال می کنند اخلاق خوب و اجتماعی بودن به این است که انسان، دلِ هر کسی را به نحوی به دست بیاورد و به این طریق از دشمن تراشی برای خود جلوگیری کند .چنین چیزی ممکن نیست مگر اینکه انسان تصمیم بگیرد منافقانه رفتار کند. چرا که اگر انسان در زندگی خود هدفی را که صحیح می داند دنبال کند، بالاخره با منافعِ برخی افرادِ زیاده طلب تزاحم پیدا می کند.
برخی از مسیحیان و هندوها مدعی هستند که انسان کامل فقط محبت دارد .اما محبت کردن به دیگران بدون در نظر گرفتن حق و حقیقت کافی نیست .دوستی و محبت و مهربانی با مردم، زیربنای اصول روابط اجتماعی در اسلام است . اساساً در فرهنگ والای اسلام، محبت به بندگان خدا و دوستی با آنها، در راستای محبت و عشق به خداست اما محبت مورد نظر اسلام این نیست که با هر کس طبق میل و خوشایند او رفتار کنیم تا به هر ترتیب او به سوی ما کشیده شود. بلکه محبت ، خیر رساندن به دیگران است. ممکن است گاهی این خیر رساندن علاقه طرف مقابل را جلب نکند. همانطور که پیامبران خدا با وجود اینکه همواره دلسوز و خیرخواه مردم بودند اما دشمنان زیادی هم داشتند . بنابراین مطابق آموزه های اسلام معیار رفتار با دیگران تنها جلب رضایت و خوشایند آنها نیست بلکه معیار مهر و قهر در مکتب اسلام ناب محمدی، حق و حقیقت است و حق به طور کامل شناخته نمی شود مگر اینکه انسان وحی الهی را در کنار عقل سلیم و فطرت پاک به یاری بطلبد.

حضرت علی (ع) این بنده برگزیده خدا سراسر وجودش مملو از مهر و محبت و عشق و ارادت به مردم بود . قطره اشک یتیمی کافی بود که زانوان او را خم کند و بدنش را به لرزه درآورد، همان زانوانی که در برابر قهرمانان عرب در جنگ‏ها خم نمی شد. در شب‏های تاریک، کیسه نان و غذا بر دوش می‏گرفت و به خانه فقرا می‏ برد، آنها را سیر می‏کرد در حالی که خود گرسنه بود.در دوران زعامت ایشان هیچ یتیمی خود را بی پناه نمی دید و آن چنان مورد لطف و عنایت مولا علی (ع) قرار می گرفت که برخی بینندگان آرزو می کردند کاش یتیم بودند تا از چنان جایگاهی نزد حضرت برخوردار می شدند!روایت کرده‏ اند بانویی از همسران شهدا که چند فرزند یتیم داشت به سختی روزگار می گذرانید . وقتی حضرت علی (ع) از احوالشان مطلع شدند خود شخصا با انبانی از آذوقه به خانه آنها رفتند و به طور ناشناس در کارها به آن خانواده کمک کردند. ایشان مقداری گوشت کباب کردند و با دست خود به کودکان دادند و هر بار که لقمه ای به آنان می خورانیدند می فرمودند:" ای فرزندانم! علی را حلال کنید! "سپس برای پختن نان تنور را روشن کردند و صورت مبارک خویش را بر روی شعله های آتش گرفتند و گفتند: " این جزای کسی است که از یتیمان غفلت کند! " این نشانگر اوج رأفت حضرت علی و توجه ایشان به بندگان خداست.

رفتار امام(ع) با دشمنان حتی در جنگ ها توأم با رأفت و عدالت بود و تا جای ممکن با آنان مدارا می‏کرد، قبل از اتمام حجت بر شورشیان ، دست به شمشیر نمی برد و پس از پیروزی، منادی آن حضرت ندا می داد: «هر کس که از میدان گریخته، تعقیب نمی شود. با مجروحان کاری نیست و هیچ اسیری کشته نخواهد شد و آن کس که سلاح خود را بر زمین گذارد امان خواهد یافت.» این همان شیوه پیامبر (ص) در فتح مکه بود.کرامت و بزرگواری علی تا آنجا بود که حتی در بستر شهادت درباره قاتل خویش به امام حسن (ع) می فرمود: " نسبت‏ به قاتل من مهربان باش، او اسیر تو است، به او رحم و احسان کن . . سوگند به حقی که بر گردنت دارم، از آنچه می‏ خورید و می‏ آشامید، به او نیز بدهید، دست و پایش را زنجیر نکن، اگر از دنیا رفتم او را تنها با یک ضربت که به من زده، قصاص کن"علی (ع) مظهر انسان کامل بود . درست است که انسان، نمونه های عالیِ انسانیت را دوست می دارد اما اگر علی همه این فضایل انسانی را داشت ، اما رنگ الهی نمی داشت مسلما این همه عاطفه انگیز و محبت خیز نبود. علی از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد. دلها چون علی را آیت حق و مظهر صفات حق می یابند به او عشق می ورزند.

شهید مطهری می نویسد: « هم چنان که جذب های علی برای ما آموزنده است دفع های او نیز چنین است... علی علیه السلام دو طبقه را سخت دفع کرده است:" منافقان زیرک" و "زاهدان احمق" .»با این همه نرم دلی و رأفت وقتی که پای دین خدا به میان می آمد علی (ع) چنان شیر شرزه ای بود که از غضبش ظالمی در امان نبود . او در راه دین از دشمنیِ مخالفان نمی ترسید و به درستی مصداق قول خداوند بود که می فرماید : «... (مومنان) در راه خدا می کوشند و از سرزنش سرزنش گری بیم ندارند»( مائده،54)
این حالت حتماً دشمن ساز است و افرادِ طمع کار را آزرده می سازد. شهید مطهری می گوید علی در دوران خلافتش 3 دسته را از خود طرد کرد و با آنان به پیکار برخاست. دسته اول پول پرستانی بودند که عدالت علی را در تقسیم بیت المال تاب نمی آوردند. گروه دیگر سیاست پیشه گانی بودند که با تقلب و نفاق قصد به دست گرفتن حکوت و تحریف دین خدا را داشتند. دسته سوم که مبارزه با آنان از بزرگترین افتخارات حضرت علی (ع) به شمار می رود زاهدان جاهلی بودند که با تعصب های بی جا و حماقت های خود تیشه به ریشه دین می زدند اما به دلیل نادانی شان فکر می کردند برای اعتلای دین تلاش می کنند . آنان هر دسته ای از مسلمانان را به بهانه ای تکفیر می کردند و خونشان را حلال می دانستند. حضرت علی این حالت را به بیماری هاری سگ تشبیه می کند که اگر به موقع حیوان بیمار کشته نشود بیماری به سرعت فراگیر می شود . جز شجاعت و بصیرت لی چه چیزی می توانست خطر این مقدس نمایان جاهل را از سر اسلام کوتاه کند؟ علی در برابر این سه گروه به هیچ وجه کوتاه نیامد و با هر کدام متناسب با انحرافشان مقابله کرد . در تقسیم بیت المال بین عرب و غیر عرب و سیاه و سفید تفاوتی قائل نشد. منافقین را رسوا کرد و در نهایت وقتی هر کدام از این سه گروه علیه حق دست به شمشیر برد با قاطعیت و شجاعت در برابر همه ایستاد و پرچم حق را برافراشت.
با وجود تلاش های بسیار دشمنان پس از 14 قرن شعله عشق به علی در دل حق جویان عالم زبانه می کشد .شهید مطهری می گوید بشر به اکسیر محبت پاکان و نیکان سخت نیازمند است تا این محبت ، فضایل و زیبایی های نیکان را در وجود محبانشان زنده کند و آنها را به کمال نزدیک تر سازد . بی سبب نیست که پیامبر خاتم (ص) به عنوان مزد رسالت از پیروانش محبت و دوستی اهل بیتش را طلب کرد تا به این وسیله راه کمال را برای پیروانش هموار سازد.

Share/Save/Bookmark
مرجع : شبکه خبر